رویکرد انحرافی در تفسیر قرآن

پدیدآورعلی‌نقی خدایاری

نشریهسفینه

تاریخ انتشار1389/02/19

منبع مقاله

share 2611 بازدید
رویکرد انحرافی در تفسیر قرآن

علی نقی خدایاری
چکیده :

رویکرد انحرافی در تفسیر قرآن، سابقه طولانی در میان مفسّران دارد، تا آنجا که حتّی به صدر اسلام می‏رسد. این گونه تفسیر، نظام دلالت‏های واژگانی قرآن را به هم می‏زند و ضلالت را به نام قرآن رواج می‏دهد. از منظر روش‏شناسی، عواملی برای این رویکرد برشمرده‏اند، که به خود قرآن، ویژگی‏های مفسّر یا روش تفسیری او برمی‏گردد. مخالفان قرآن، و نیز فرقه‏هایی همچون غالیان، باطنیه و...، عرفا، روشنفکرنمایان و خاورشناسان، نمونه‏هایی از رویکرد انحرافی را در آثار خود عرضه کرده‏اند.

کلید واژه‏ها:

رویکرد انحرافی در تفسیر قرآن / تفسیر الحادی / روش تفسیری صحیح / فرقه‏های باطل / عرفان و تفسیر عرفانی / تأویل حسّی از قرآن / خاورشناسان و قرآن.

1 . درآمد

قرآن کریم از زمان نزول تاکنون، موضوع شرحها و تفسیرهای گوناگون بوده است. تفاسیر نگاشته شده ـ با گستردگی فراوان خود ـ و نمایانگر طیف وسیعی از گروه‏های فکری و معرفتی جهان اسلام است که به تفسیر قرآن دست یازیده‏اند. جایگاه والای قرآن در میان مسلمانان موجب گشته که همه اشخاص و گروههای موجود در جهان اسلام، برای دفاع از باورها و اعتقادات خود، به قرآن کریم استناد جسته و برداشتهای خود را از کتاب آسمانی عرضه کرده‏اند.
تفاسیر موجود، از لحاظ مبانی، منابع تفسیر، روش تفسیری ( منهج تفسیری ) و گرایش یا رویکرد تفسیری ( اتّجاه تفسیری ) تنوّع و اختلاف بسیار دارند، و طبعا از ارزش و اعتبار یکسان برخوردار نیستند. اختلاف برداشت از قرآن کریم در مواردی چنان است که مفسری در راستای مشرب فکری و مذهب اعتقادی خود، تفسیری از آیه‏ای ارائه داده، در حالی که گروه مخالف نیز در نقد و ردّ وی به همان آیه استدلال کرده‏اند.
پدیده قابل توجه در تاریخ تفسیر قرآن، وجود برخی رویکردهای انحرافی در تفسیر است که رهاوردهای تفسیری آنها، با ماهیت احکام و آموزه‏های قرآن و مسلّمات دینی در تضاد است.
در شناسایی رویکرد انحرافی توجه به این نکته ضروری است که در ردیابی این رویکرد، نباید تنها به سراغ آیات و سور تفسیر شده رفت. چرا که در موارد بسیاری، احکام، آموزه‏ها و مفاهیم قرآنی دچار تفسیر انحرافی گشته است.

2 . پیشینه بحث

در قرآن کریم، از برخی از بنی‏اسرائیل سخن رفته که اقدام به تغییر و تحریف کتاب آسمانی خود می‏کردند: « قد کان فریق منهم یسمعون کلام اللّه ثمّ یحرّفونه من بعد ما عقلوه؛ (بقره، 75: ر.ک. نساء، 46؛ مائده، 13 و 14) گروهی از آنان سخنان خدا را می‏شنیدند، سپس آن را بعد از فهمیدنش تحریف می‏کردند.»
همچنین از کسانی که « الحاد در آیات خدا » می‏کنند نکوهش شده است. « إنّ الذین یلحدون فی آیاتنا لا یخفون علینا؛ (فصلت ، 40 )؛ کسانی که در ]فهم و ارائه ] آیات ما کجروی می‏کنند، بر ما پوشیده نیستند.» امین الاسلام طبرسی، تصریح کرده که مراد از الحاد در این آیه، تأویل و برگرداندن آیات قرآن از مسیر صحّت و درستی است.(طبرسی، جوامع الججامع، ج 3، ص 270) در آیه‏ای، از مسلمانانی سخن رفته که قصد « تبدیل کلام الهی» را دارند.(فتح، 15)
از آیات مهم قرآن کریم که به بحث ما ارتباط دارد، آیه هفتم سوره آل عمران است.
در این آیه ضمن تقسیم کردن آیات قرآن به محکمات و متشابهات، تأکید شده که بیماردلان در طلب فتنه و تأویل ( ناروا)، آیات متشابه قرآن را دنبال می‏کنند.
در احادیث معصومان نیز ردّپای تفسیر انحرافی به روشنی می‏توان یافت. در سخنان معصومان علیهم‏السلام از مفاهیمی مانند تفسیر به رأی، تأویل ناروا و تحریف معنوی آیات سخن رفته و با آسیب‏شناسی تفسیر قرآن ، از امور یاد شده به شدّت پرهیز داده شده است.
رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم خطاب به امیرمؤمنان علیه‏السلام فرمود: « یا علی! همانا هدایت، تبعیّت از دستور خدا است نه پیروی از هوا و رأی. و گویا تو با قومی مواجه خواهی شد که قرآن را تأویل برده و شبهات را برگرفته‏اند.»(طوسی، امالی، ص 66 ؛ مفید، امالی، ص 389)
و از آن حضرت است : « انّ منکم من یقاتل بعدی علی التأویل کما قاتلتُ علی التّنزیل؛(کلینی، کافی، ج 5، ص 11 ؛ صدوق، خصال، ص 275).از شما کسی هست که پس از من برای تأویل قرآن نبرد می‏کند، همچنانکه من بر تنزیل جنگیدم.»
از دو حدیث یاد شده، چنین برمی‏آید که نبرد امیر مؤمنان علیه‏السلام با گروههای سه گانه ناکثین، قاسطین و مارقین در راه تأویل صحیح قرآن بوده است. حضرت امیر علیه‏السلام در نامه خود به معاویه نوشت: « فعدوت علی طلب الدنیا بتأویل القرآن»؛تو با تأویل قرآن در پی دنیا تاختی.»(نهج البلاغه، نامه 55)
امام صادق علیه‏السلام ماجرای خود را با مردی مقدس مآب نقل می‏کند که دزدی می‏کرد و مال دزدیده را صدقه می‏داد و با تأویل کریمه « من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها و من جاء بالسیئة فلا یجـزی إلا مثلها » (انعام، 160) گمان می‏کرد که از چهل حسنه برخوردار شده و با کسر چهار سیئه دزدی، سی و شش حسنه برای او باقی خواهد ماند. امام علیه‏السلام پس از آن فرمود: « بمثل هذا التأویل القبیح المستنکرة یَضِلّون و یُضلّون؛ با چنین تأویل زشت و ناپسندی گمراه می‏شوند و دیگران را گمراه می‏کنند.» سپس حضرت در بیان کلام خویش فرمود: « طوبی للذین هم کما قال رسول اللّه صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم یحمل هذا العلم من کلّ خلف عدوله، و ینفون عنه تحریف الغالین و انتحال المبطلین و تأویل الجاهلین.»(صدوق، معانی الاخبار، ص 35).
در روایتی نیز آمده است که شخصی طی نامه‏ای به امام علیه‏السلام نوشت: سخنانی [ اغراق‏آمیز [ درباره شما و فضایل گفته می‏شود و افرادی با تأویل آیات « انّ الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر » (عنکبوت، 45) و « آقیموا الصلاة » ( بقره، 43 ) می‏گویند: مراد از نماز، مردی است، نه رکوع و سجود. مراد از زکات نیز همان مرداست، نه چند درهم پول و پرداخت آن. اینها به همین شیوه، سایر واجبات و مستحبات و در مقابلش، گناهان را تأویل می‏کنند. حضرت در پاسخ فرمود: « این دین ما نیست. از آنان کناره‏گیری کن.»(کشی، رجال، ج 2، ص 802، ش 994 ؛ ر. ک. ص 803، ش 995)(1) از نویسندگان معاصر علوم قرآنی اهل تسنن، دکتر حسین ذهبی فصلی از کتاب خود را به « تفسیر الحادی » اختصاص داده و ضمن بررسی زمینه‏ها و انگیزه‏های تفسیر الحادی، نمونه هایی از این گونه تفسیر را به دست داده است.(التفسیر و المفسرون، ج 2، ص552 به بعد)
پس از وی فهد رومی در « اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر»، فصلی را به گرایش‏های انحرافی در تفسیر و معرفی نمونه‏های تفسیر الحادی اختصاص داده است.(رومی، اتجاهات التفسیر، ج 3، ص 1065).در میان نویسندگان شیعی علوم قرآنی نیز، آقای کمالی دزفولی بحثی را در این زمینه مطرح کرده است.(کمالی، شناخت قرآن، ص451 به بعد)
همچنین نویسنده « تفسیر و مفسران » دو بحث « شیوه سیاسی انحرافی » و « شیوه عقلی افراطی» را مطرح کرده، و در موضوع اخیر نمونه‏هایی از تفاسیر انحرافی سید احمد خان هندی در کتاب « تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان » وی یاد کرده است.(تفسیر و مفسّران، ج 2، ص508 ـ 509 )

3 . پیامدهای تفسیر انحرافی

تفسیر انحرافی، صرف نظر از اینکه از سوی چه فرد یا گروهی عرضه شود، پیامدهای منفی متعدد داد و موجب پیدایش فتنه، آشوب و گمراهی در جامعه دینی می‏گردد.
نکوهشها و هشدارهای فراوان قرآن و روایات درباره تفسیر به رأی و تأویل ناروا، نشانگر عمق و گستردگی آثار و پیامدهای این نوع تفسیر است.
تفسیر انحرافی، موجب برهم خوردن نظام دلالتهای واژگانی قرآن کریم، پیدایش و رواج اندیشه‏های انحرافی، مسخ و تغییر آموزه‏ها و احکام قرآن کریم می‏شود. این گونه تفسیر، گاهی اوقات تا آنجا پیش می‏رود که موجب نفی و انکار مسلّمات و ضروریّات دینی می‏گردد، که در این صورت، می‏توان آن را « تفسیر الحادی » نامید.
خواهیم دید که تفسیر انحرافی، سرچشمه و پشتوانه پیدایش گروهها و فرقه‏های انحرافی مانند خوارج و غالیان گشته است. گاه تفاسیر انحرافی چنان خطرآفرین است که آن گروهها را به چنگ با مسلمانان وامی‏دارد. و در این حال، برای صیانت جامعه و دفاع از حریم مردم، پاسخ‏گویی مسلّحانه به این گروهها ضرورت می‏یابد. همچنان که حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام بنا به سفارش پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم با خوارج جنگید. آن حضرت ـ در بیان حکمت عمل خود که چرا با افرادِ ظاهرا مسلمان می‏جنگد ـ فرمود:
« و لکنّا انّما أصبحنا نقاتل إخواننا فی الاسلام علی ما دخل فیه من الزیغ و الشبهة و التأویل؛ ولی اکنون با برادران مسلمان خود می‏جنگیم؛ به دلیل کژی و انحراف و شبهه و تأویل (نادرست ) که (به وسیله آنان ) در اسلام راه یافته است.»(نهج البلاغه، خطبه 121 )
آن حضرت در گفتاری روشنگر، به برخی از پیامدهای تفسیر انحرافی از سوی عالم نمایان پرداخته‏اند :
« از میان بندگان، [ فرد ] دیگری است که خود را دانشمند نامد در حالی که نشانی از دانش در او نیست. مشتی افکار جاهلانه از جاهلان و گمراهیهایی از گمراهان فرا گرفته، بر سر راه مردم دامهای فریب گسترده و سخنان باطل گوید. و کتاب خدا را به رأی خود تفسیر می‏کند و حقیقت را به مقتضای هوای خویش به این سو و آن سو متمایل سازد. ...»(نهج البلاغه، خطبه 86)
مقابله با تفاسیر انحرافی، در دوره حضور امامان معصوم، توسط ایشان صورت می‏گرفت. در دوره غیبت امام عصر ارواحنا فداه، در طول سده‏های گذشته، عالمان دینی این وظیفه را بر عهده گرفته و با نگارش کتابهای ارجمندی به دفاع از آموزه‏ها و احکام قرآن پرداخته‏اند. در حوزه امامیه، افزون بر تفاسیر عام تبیان شیخ طوسی و مجمع البیان امین الاسلام طبرسی، کتابهای ارزشمند حقائق التأویل سید رضی، امالی سید مرتضی و متشابهات القرآن و مختلفه از ابن شهرآشوب(1) در خور ذکر است.

4 . اسباب و زمینه‏های رویکرد انحرافی

از منظر روش‏شناسی تفسیر، چه اسباب و زمینه‏هایی می‏تواند در شکل‏گیری رویکرد انحرافی در تفسیر قرآن مؤثر باشد؟
به نظر می‏رسد عوامل مختلفی در شکل‏گیری برداشتهای انحرافی از قرآن مؤثراند. عمل تفسر، پیچیده‏ای است که اسباب گوناگونی در حصول آن دخالت دارد. بر این پایه اسباب پیدایش انحراف در تفسیر به سه دسته بخش‏پذیر است.

1 ـ 4 . ویژگی‏های متن مورد تفسیر

چنین می‏نماید که متن قرآن کریم دارای برخی ویژگی‏هاست که می‏تواند بهانه و دستاویزی برای برخی افراد در عرضه تفسیر انحرافی باشد.
به طور کلّی وجود چهار امـر، متن قرآن کـریم را متنی ویـژه ساخته است . 1. آیات متشابه 2. آیات متعارض نما 3. روایات ذو وجوه بودن قرآن 4. روایات مربوط به ظاهر و باطن و تفسیر و تأویل قرآن. انحراف در تفسیر تا آنجا که به متن قرآن کریم مربوط است، به ویژگی‏های یادشده برمی‏گردد. که لغزشگاههای مهم تغییر هستند. منشاء انحراف در تفسیر، پیروی از آیات متشابه، ناتوانی ( یا تغافل ) از سازواری دادن میان آیات متعارض نماست. از سوی دیگر به سبب وجود روایات ذو وجوه بودن قرآن و وجود ظاهر و باطن و تفسیر و تأویل برای آیات برخی گروهها و افراد کج اندیش ـ مانند غالیان و باطنیان ـ برداشتها و تفسیرهای انحرافی و ناروای خود را به قرآن نسبت داده و تفاسیری انحرافی عرضه کرده‏اند.

2 ـ 4 . ویژگی‏های مفسر

بی‏گمان خصوصیات فردی مفسر و آراء و اندیشه‏های وی در محصول تفسیری وی مؤثر است. ویژگی‏های فردی را می‏توان به دو دسته تقسیم کرد.

1 ـ 2 ـ 4 . خصوصیات روحی و اخلاقی

به تصریح قرآن کریم، برخی از خصوصیات اخلاقی مانند کبر، بیماردلی، انحراف، فسق و ظلم از اسباب زمینه ساز تفسیر الحادی و انحرافی است. قرآن کریم بر نور، هدایت و مایه شفا بودن خود برای مؤمنان تأکید می‏کند و به روشنی می‏گوید که: « و لا یزید الظالمین الا خسارا » ( اسراء، 82 ). در آیه‏ای کفر و فسق مایه گمراهی معرفی شده است. « ... پس کسانی که ایمان آورده‏اند، می‏دانند که آن [ مثل قرآنی ] از جانب پروردگارشان بجا است ؛ ولی کسانی که به کفر گراییده‏اند می‏گویند: « خدا از این مثل چه قصد داشته است ؟» [ خدا [بسیاری را با آن گمراه، و بسیاری را با آن هدایت می‏کند. و جز فاسقان را با آن گمراه نمی‏کند.» ( بقره، آیه 26 ). به نظر می‏رسد که کفر مطرح در این قبیل آیات را باید در معنای عام و وسیع آن به کار گرفت. بر این پایه، کفر به قرآن ممکن است شامل کفر به مجموع قرآن یا بخشی از آن باشد. در حقیقت فردی که بجای « تصدیق» مضامین آیات الهی، آراء و اندیشه‏های شخصی خود را جایگزین مضمون آیه می‏کند و مدلول آیه را به دیدگاه مورد نظر « تأویل » می‏برد، به مضمون آیه مورد تفسیر، ایمان و اعتقاد ندارد.
در قرآن کریم، در مواردی، از تقابل مؤمنان با ظالمان و فاسقان در پذیرش آیات الهی سخن رفته و بر این نکته تأکید شده که مؤمنان و راسخان در علم، در برابر آیات خدا تسلیم می‏شوند، امّا فاسقان و بیماردلان ـ از روی فتنه جویی و طلب تأویل دلخواه ـ از آیات متشابه قرآن پیروی می‏کنند.(بقره، 26 ؛ آل عمران، 7 ؛ عنکبوت، 47)

2 ـ 2 ـ 4 . مبانی اعتقادی و تفسیری

مراد از مبانی تفسیری، آن دسته از پیش دانسته‏ها، پیش فرض ها، اعتقادات، باورها، دغدغه‏ها و سلایق مفسر است که در تفسیر قرآن به طور مستقیم یا غیر مستقیم تأثیر می‏گذارد. سرچشمه بسیاری از انحرافهای تفسیری، وجود اشکال و انحراف در مبانی فکری و اعتقادی مفسر است.
مثلاً مفسری که در مبانی کلامی و اعتقادی خود به امکان رؤیت حسّی باری تعالی اعتقاد پیدا کرده، ناگزیر از آیه « الی ربّها ناظرة » ( قیامت، 23 ) تفسیری موافق با عقیده خود عرضه خواهد کرد. یا مفسری که معتقد به ضرورت تطبیق مضامین آیات قرآن باری ره‏آوردهای اندیشه، ذوق و تجربه بشری در زمینه‏های مختلف مانند فلسفه، عرفان، روان‏شناسی، حقوق و اقتصاد است، طبعا تفسیری همسو و هماهنگ با این مبنای تفسیری ارائه خواهد کرد. با توجه به این نکته، برای دستیابی به تفسیری معتبر از آیات، تنقیح مبانی و پیش فرض‏های، تفسیری، ضرورتی انکارناپذیر است.
گفتنی است نویسندگان علوم قرآنی، در بحث آداب و شرایط مفسر، به تأثیر ویژگی‏های فردی مفسر در تفسیر پرداخته‏اند.(1)

3 ـ 4 . اشکال در روش تفسیری

افزون بر ویژگی‏های متون قرآن و خصوصیات فردی، مفسر و عامل سوم در بروز انحراف در تفسیر، وجود نقص، اشکال و انحراف در روش تفسیری است. منظور از روش یا منهج تفسیری، راه و روشی است که مفسر برای کشف و بیان مراد خدای تعالی در آیات قرآن برمی‏گزیند، که از سویی بر یک سلسله مبانی و پیش فرض‏های اولیّه و اصول و قواعد مورد پذیرش مفسر استوار است و از سوی دیگر از منابع و عناصر خاص بهره می‏گیرد. به تعبیر دیگر، روش تفسیری، شیوه تعامل یک مفسر با آیات قرآن به منظور کشف و بیان مدلول آنهاست.
از آنجا که روش تفسیری و چگونگی تعامل مفسر با مصادر تفسیر، ارتباط مستقیم با فرآورده تفسیری وی دارد، وجود هرگونه نقص و اشکال در روش تفسیری موجب پیدایی آسیب و انحراف در تفسیر خواهد بود. با توجه به اینکه آسیب‏شناسی تفسیر، خود بحثی مستقل و نیازمند مکتوبی مستقل است، در اینجا تنها به دو اشکال اشاره می‏کنیم. از جمله عوامل انحراف در تفسیر، جزئی نگری مفسر به منابع تفسیر است. به این معنا که مفسر در تفسیر یک آیه، آیات دیگر را در نظر نگیرد یا در کنار آیات، از منبع سنّت و احادیث معصومان بهره نجوید. برای رسیدن به تفسیری معتبر و قابل قبول، مجموعه نگری به معنای توجّه به تمامی ادله و منابع تفسیر، ضروری است. اشکال دیگر در روش تفسیری، عدم پای‏بندی به ظهور عرفی واژگان و عبارات قرآن، و درنتیجه تأویل و کشاندن مضامین آنها به اهداف، آراء و اندیشه‏های شخصی است. همچنان که در ادامه نوشتار خواهیم دید، پای بند نبودن به ظهور عرفی، سبب ساز پیدایی انحراف در تفسیر گشته است.(2)

5 . حوزه‏های رویکرد انحرافی

در این بخش به حوزه‏های رویکرد انحرافی در تفسیر می‏پردازیم. پرسش مطرح این است که چه گروهها، چه کسانی و در چه حوزه هایی به تفسیر انحرافی مبادرت کرده‏اند ؟
به نظر می‏رسد که مهمترین حوزه‏های تفسیر انحرافی را به نحو زیر می‏توان رده‏بندی کرد. البته این اقسام جنبه حصری ندارد. با تتبع بیشتر، می‏توان حوزه‏های دیگر و همچنین گروه‏های دیگری در داخل حوزه‏های مورد بحث پیدا کرد.

1 ـ 5 . حوزه مخالفان قرآن

نخستین زمینه قابل توجه، اقدامات مخالفان و دشمنان قرآن است که از زمان نزول قرآن به صورت‏های مختلف به معارضه و مقابله با قرآن پرداخته‏اند. کار مخالفان قرآن در سه زمینه زیر قابل بررسی است. نخستین کار مخالفان شبیه سازی در برابر قرآن است.
در طول سده‏های گذشته، مخالفان قرآن برای خاموش ساختن نور قرآن و ابطال اعجاز آن به معارضه با آن پرداخته، و در مقابل آیات و سور قرآن ـ به زعم خود ـ سوره‏هایی مشابه برساخته‏اند.(طبرسی، احتجاج، ج 2، ص 242)
اقدام دوّم ادعای وجود موارد اختلاف و تناقض در قرآن است. علامه مجلسی در کتاب قرآن بحارالانوار، فهرست بلندی از این گونه آیات همراه با پاسخهای آنها را آورده است.(مجلسی، بحارالانوار، ج 93، ص 98)
اقدام سوم مخالفان، عرضه تفسیرهای الحادی و انحرافی بوده است. آنان به برخی آیات و عبارات قرآنی در تأیید اندیشه‏های الحادی خود استناد کرده‏اند. برای نمونه شیخ صدوق گزارش کرده که ابوشاکر دیصانی ـ که دوگانه‏پـرست بوده ـ به هشام بن حکم گفت: در قرآن آیه‏ای هست که مؤید دیدگاه ماست ! هشام گفت : کدام آیه ؟ گفت : هو الّذی فی السماء إله و فی الارض إله. ( زخرف، 84 ) هشام که در برابر استدلال ابوشاکر، پاسخی نداشته است، در حج خدمت امام صادق علیه‏السلام رسید و تفسیر وی را مطرح ساخت. حضرت فرمود: « این سخن یک زندیق پلید است.» آنگاه حضرت تفسیر صحیح آیه را بیان فرمودند.(صدوق، توحید، ص 133)
اقدامات تفسیری مخالفان اسلام در دوره‏های بعد از سالهای حضور ائمه علیهم‏السلام نیز ادامه یافت و در این زمینه کتابهایی نگاشته شده که البته از سوی عالمان و اندیشمندان اسلامی نیز بی‏پاسخ نمانده است.

2 ـ 5 . حوزه فرق

حوزه دوم در تفسیر انحرافی، حوزه فعالیتهای تفسیری فرق است. طرفداران برخی فرق و گروه‏ها در روزگار قدیم و جدید ـ در راستای اثبات و دفاع از عقاید و آموزه‏های فرقه‏ای خود ـ به تفسیر انحرافی قرآن مبادرت کرده‏اند که در اینجا به برخی از فرق و نمونه‏هایی از تفسیرهای آنان اشاره می‏شود.

1 ـ 2 ـ 5 . غالیان

نخستین فرقه، غالیان‏اند که در جهت اندیشه‏های غالیانه خود، تفسیر انحرافی و الحادی عرضه کرده‏اند. در رجال کشی آمده است که هشام به امام صادق علیه‏السلام عرض کرد که بنان ـ یکی از غالیان ـ آیه «و هوالذی فی السماء إله و فی الارض إله ( زخرف، 84) را به این صورت تأویل کرده که، خدای زمین غیر از خدای آسمان و خدای آسمان غیر از خدای زمین است. و خدای آسمان بزرگ‏تر از خدای زمین است ... حضرت فرمود:
« به خدا سوگند: خدایی جز اللّه وجود ندارد که یگانه است و شریکی ندارد، همان خدای کسانی که در آسمان‏ها هستند و خدای کسانی که در زمین‏ها هستند. بنان ـ نفرین خدا بر او باد ـ دروغ گفته است...»(کشی، رجال، ج 2، ص 592، ش 547).
یکی از اصحاب امام صادق علیه‏السلام به آن حضرت گفت : گروهی می‏پندارند که شما خدا هستید. در این رابطه آیه‏ای هم می‏خوانند:
« یا ایها الرسل کلوا من الطّیبات و اعملو صالحا انّی بما تعملون علیم » (مؤمنون، 51 ) حضرت فرمود:
« سدیر ! گوش و چشم و مو و پوست و گوشت و خون من، از اینان بیزار است. خدا و رسول او از ایشان بیزارند. اینان بر دین من و دین پدرانم نیستند ...»(همان، ص 594، ش 551 )

2 ـ 2 ـ 5 . باطنیه

اسماعیلیه یا باطنیه، فرقه‏ای هستند که پس از امام صادق علیه‏السلام به امامت اسماعیل بن جعفر معتقد گشتند.(شهرستانی، ملل و نحل، ج 1، ص 140) از نظر باطنیه، قرآن وتمام شریعت، رموز و امثالی هستند که مراد و مقصود اصلی، حقایقی است که در ورای آنهاست.(شاکر، روش‏های تأویل قرآن، ص 240) ناصر خسرو که خود از اسماعیلیان بود، گفته است: « شریعت ناطق، همه رمز و اشارت و مثل است. پس هر که مثال را معانی، و اشارات را رموز نداند، بی‏فرمان شود.»(وجه دین، ص 180).
بغدادی درباره تأویلهای باطنیه گوید: « باطنیه از آنجا که اصول دین را به شرک تأویل بردند، چاره کار را در آن دیدند که احکام شریعت را به وجوهی تأویل برند که به برداشته شدن شریعت منتهی شود.»(الفَرق بین الفِرق، ص 253)باطنیان به اشخاص مقدسی با عناوین ناطق، اساس، امام، حجت و باب اعتقاد داشته و بسیاری از آیات قرآن را بر آنان تأویل می‏کنند. در اینجا به چند نمونه از تأویلهای ناهنجار این فرقه اشاره می‏شود.
ناصر خسرو در تأویل کلمه توحید گوید:« چهار کلیمه ]کلمه ] شهادت، دلیل است بر چهار اصل، هر کلمه برابر اصلی. «لا» دلیل است براساس خویش ... و کلیمه « اله » دلیل است بر ناطق که نخستین کسی بود که خلق را سوی پرستش خدای خواند از جسمانی، و این کلیمه سه حرف است. چنان که ناطق را سه مرتبه است: رسالت و وصایت و امامت ... و کلیمه «الا» دلیل است بر ثانی [ نفس کل ]... و کلیمه «اللّه» دلیل است بر عقل کل که او نهایت همه مخلوقات است از لطیـف و کثیف، همچنان که این کلیمه نهایت شهادت است»(وجه دین، ص 77 ـ 78 ).
جعفربن منصور یمن یاکلینی در تأویل آیه « هل ینظرون الا أن یأتیهم اللّه فی ظلل من الغمام » (بقره،210 ) در کتاب الکشف، ص 102 گوید: « خداوند خودش را در هفتاد هیکل برای دوستان خود آشکار می‏سازد و این هفتاد نفر، همان امامان و حجج و ابواب و داعیان هستند.»(شاکر، روش‏های تأویل قرآن، ص 102).

3 ـ 2 ـ 5 . بابیه و بهائیه

گروه انحرافی بابیه و بهائیه، جسورانه به تأویل آیات قرآن در جهت اندیشه‏ها و مقاصد خود اقدام نموده‏اند. در تفسیر آیه « إذا السماء انفطرت » ( انفطار، 1 ) در کتاب ایقان آمده است: مقصود، سماء ادیان است که در هر ظهور مرتفع می‏شود. و به ظهور بعد شکافته می‏گردد یعنی باطل و منسوخ می‏شود.»(نوری، ایقان، ص 34 )
وی، پس از حمله به مفسران که چرا آیه « فلا أقسم بربّ المشارق و المغارب » ( معارج، 40 ) را بر خاورها و باخترهای زمین تطبیق کرده‏اند، سماء را به آسمان دیانت تفسیر می‏کند. و شمس و قمر را به معنای علوم و احکام و معارف الهی طلوع آنها را به معنای ظهور ادیان، و غروب آنها را به معنای گمراهی علما و نسخ شدن احکام شریعت سابق می‏گیرد.(همان، ص30 ـ 33 ) در حقیقت طرفداران مذهب انحرافی بابیّه که مذهب خود را ناسخ دین اسلام می‏دانند،(همان، ص 140) این دو آیه را بر وفق مشرب خود تأویل برده‏اند.

4 ـ 2 ـ 5 . قادیانیه

این گروه، پیروان احمد قادیانی‏اند و او را مهدی موعود می‏دانند.(القادیانیة، ص19 و 31) آنان در دفاع از اندیشه‏های انحرافی خود، از جمله به این آیه استناد می‏کنند: « ولو تقوّل علینا بعض الأقاویـل * لأخذنا منه بالیمین * ثم لقطعنا منه الوتین » (حاقه ، 46 ـ 44 ). به پندار آنان، این آیه دلالت دارد که هر که به خدا دروغ بندد، هلاک می‏شود. و چون هیچ اتفاقی برای احمد قادیانی رخ نداده، پس عقاید او صحیح است!(همان، ص 218)

5 ـ 2 ـ 5 . مسلمون

فرقه مورد بحث دیگر، فرقه «المسلمون » یا «الجمهوریون»، پیروان محمود محمد طه هستند. وی در سودان ادعای پیامبری کرد و دعوت خود را «الرسالة الثانیة» می‏نامید.(رومی، اتجاهات التفسیر، ج 1، ص 257).برای آگاهی از دیدگاه‏های این گروه، باید گفت که آنان معتقد به اندیشه‏های دو پایه‏ای هستند.
مثلاً می‏گویند: ایمان داریم و اسلام؛ دو عقل داریم؛ عقل ظاهر و عقل باطن؛ دو قیامت داریم؛ دو قسم ازدواج داریم: ازدواج انسان با انسان و ازدواج انسان با خدا ! دو نوع صلات داریم؛ دو خدا داریم؛ «الرحمن هو إله الارض و الله إله السماء و هما إله واحد» ...(همان جا)
این گروه حکم حجاب را منکرند، و قائل به اباحیگری می‏باشند. محمود محمد گفته است: « کلّما استقامت السیرة ضاقت دائرة المحرّمات و انداحت دائرة المباحات علی قاعدة الآیة الکریمة ؛ ما یفعل الله بعذابکم إن شکرتم وآمنتم و کان الله شاکرا علیما» ؛ ( نساء، 147 ) هرگاه سیرت [ انسان ] درست و مستقیم شود؛ دایره محرمات تنگ شده و عرصه مباحات گسترش می‏یابد. بر طبق آیه «اگر سپاس گزارید و ایمان بیاورید، خدا را با عذاب شما چه کار! و خداوند سپاسگزار دانا است.»(همان،ص 270 )
وی می‏افزاید: هرگاه سالک به مرتبه نقاوت سریره و استقامت سیره رسید بر طبق آیه « لیس علی الذین آمنوا و عملوا الصالحات جناح فیما طعموا إذا ما اتّقوا » ( مائده، 53 ) تمامی اعیان محسوس بر او حلال می‏گردد.(همان جا )
وی همچنین درباره آیه « وَ إن تتولّوا یستبدل قوما غیرکم ثم لا یکونوا أمثالکم » (محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، 38 )، گوید: « در این آیه اشارت بسیار لطیف است بر اینکه مسلمین (طرفداران فرقه مسلمون ) پس از مؤمنین می‏آیند و از آنان بهتر خواهند بود.»(هان جا)

3 ـ 5 . حوزه عرفان و تصوّف

عارفان مسلمان، از جمله گروههای فکری در جهان اسلام هستند که با مبانی و روشهای تفسیری خود و با رویکردی ویژه به تفسیر قرآن پرداخته‏اند. درباره ارزش و اعتبار تفاسیر عرفانی از قرآن، دیدگاههای مختلفی ابراز شده است. برخی برآنند که گفته‏های صوفیان در باب آیات قرآن، اساسا تفسیر نمی‏شود. بلکه صرفا یافته‏های درونی و رهیافتهای شخصی است که در مواجهه با آیات ابراز شده است.(1)
این دیدگاه ـ دست کم درباره بخش عظیمی از تفاسیر صوفیان ـ ناصواب به نظر می‏رسد.
تأمل در لحن و سبک و سیاق تفاسیر عرفانی، نشانگر تلاشهای فکری عارفان در ایضاح و تبیین معانی آیات قرآن و کشف و بیان مقاصد آن است. و تفسیر چیزی جز کشف و بیان معانی قرآن نیست.
عارفان در عرضه، تبیین و اثبات آراء و مواضع عرفانی خود، دائما به آیات استناد می‏کنند.(1) استناد به آیات، زمانی مفهوم پیدا می‏کند که شخص مفسّر با روشی مقبول به تفسیری ضابطه‏مند و برداشتی قاعده‏مند از آیه‏ای دست یابد و مراد الهی از آیه را بیان نماید، آنگاه در اثبات دیدگاه خود به آن آیه استشهاد کند. با این وصف ، هرگاه تفسیری کاشف از مراد الهی نبوده و صرفا بیانگر ذوقیات شخصی مفسر باشد، چگونه می‏تواند مؤیدی شرعی برای دیدگاههای عرفانی مفسر تلقی شود؟ به تعبیر دیگر هرگاه عارفان مسلمان بر این باور باشند که تفسیرهای آنان از آیات قرآن نه تفسیر و بیان مراد الهی که تنها برداشتها و رهیافتهای شخصی است، طبعا استنادی قاعده‏مند به کلام خدا شکل نگرفته است و از این روی عارفان نمی‏توانند ادعا کنند که آراء و اندیشه‏های آنان برگرفته و مستند به قرآن و حدیث است.
واقعیت این است که عارفان به مستند بودن آرای خود به کتاب و سنّت بس پای فشرده‏اند.
برای مثال، سید حیدر آملی تصریح کرده که مأخذ و سرچشمه تعالیم صوفیان قرآن کریم و احادیث پیامبر و ائمه معصومین علیهم‏السلام است.(آملی، جامع الاسرار، ص 222)
ابن عربی در توجیه اشاری بودن بیانات تفسیری عارفان، دلیل استفاده از این شیوه را مخالفت علمای رسمی ( فقیهان و متکلمان ) با عرفا دانسته و تأکید کرده است:
« فکلا مهم فی شرح کتابه العزیز الذی لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه اشارات و ان کان ذلک حقیقة و تفسیرا لمعانیه النافعة.»(ابن عربی، الفتوحات المکلیة، ج 4، ص 264)
از نظر وی همچنان که اصل تنزیل کتاب بر پیامبران از سوی خداست، تنزیل فهم بر دلهای برخی مؤمنان نیز از سوی خداست. و از آن‏جا که اصل کتاب از سوی خداست، پس اهل الله (عرفا) که به آن عمل می‏کنند، به شرح آن و بیان آنچه خداوند در آن نازل کرده، سزاوارترند.
بنابراین شرح کتاب نیز به سان اصل به تنزیل از سوی خدا بر دلهای عارفان خواهد بود.(2)
از سوی دیگر عارفان، برداشتهای مفسران دیگر از قرآن را، سطحی، ظاهری، لفظی و شامل پوسته قرآن می‏دانند و برداشتهای خود را عمقی و حقیقی می‏شمارند. از جمله حکیم عارف صدرالدین شیرازی بر آن است که دو گونه فهم از قرآن وجود دارد: 1. فهم متعارف مفسران که «فهم عن الکلام » است. در این نوع فهم، از معنای ظاهری و لغوی واژگان و عبارات کلام به مدلول آن می‏رسند. از دیدگاه ملاصدرا این نوع فهم، فهم حقیقی نیست. آنچه مطلوب است، فهم حقیقی ـ یعنی «فهم عن المتکلم» ـ است ؛ که در آن، شخص عارف مستقیما حقایق و مقاصد قرآن را از خداوند می‏گیرد. و کلام الهی بر قلب وی نازل می‏شود.(صدرالمتألهین، مفاتیح الغیب، ص 66) طبق این سخن ملاصدرا، گفته‏های عارفان درباره آیات و مفاهیم قرآن، نه تنها بیانگر حقایق و مقاصد قرآن است، بلکه از تفسیرهای مفسران متعارف نیز بسی ارزشمندتر است. بر این پایه نمی‏توان گفت که سخنان عارفان در ذیل آیات، تفسیر شمرده نمی‏شود.
به هر روی، برخی از پژوهشگران علوم قرآنی برای پذیرش تفسیرهای عرفانی شروطی برشمرده‏اند :
1. تفسیر عرفانی با معنای نظم قرآن ناسازگار نباشد.
2. مفسر ادعا نکند که تفسیر عرفانی وی تنها مراد آیه است و ظاهر آن مراد نیست.
3. تفسیر عرفانی، معارض شرعی یا عقلی نداشته باشد.
4. مؤیدی شرعی تفسیر عرفانی را تأیید کند.(زرقانی، مناهل العرفان، ج 1، ص 549)
با توجه به شرایط یادشده و با عنایت به آنچه در تعریف تفسیر انحرافی گفته شد، تفسیرها، تأویل‏ها و تطبیق‏های صوفیان ـ در صورتی که مغایر با احکام و اهداف قرآن و مستلزم نفی و افکار مسلّمات دینی گردد ـ بی‏گمان مصداق تفسیر انحرافی است.
به دلیل کثرت تفاسیر عرفانی، در اینجا به چند نمونه بسنده می‏شود. عارف نامدار ابن عربی، از جمله عارفانی است که در مواضع متعدد از آثار خود، برخی آیات را بر اندیشه‏های عرفانی خود تطبیق کرده است. اندیشه وحدت وجود، محوری‏ترین مسأله در سنّت تصوف او است و، همواره می‏کوشد که این نظریه را از قرآن استخراج کند. تلاشهای وی، در مواردی به گونه‏ای است که به برداشتهای واژگونه از برخی آیات منجر شده است. آیه‏ای که درباره شرک است، برداشت توحیدی شده و آیه‏ای که در باب اهل فسق و معصیت است به اهل قرب و منزلت تأویل برده شده است.
ابن عربی در تفسیر آیه « مالک یوم الدین » ( حمد، 4 ) تصریح کرده که در قیامت، سرانجام با شفاعت الهی همه اهل جهنم نجات پیدا خواهند کرد و عذاب و عقابی نخواهد بود و جهنم به بهشت و نعمتهای آن بدل خواهد گشت.(1)
وی در تفسیر آیه « لقد کفر الذین قالوا إنّ الله هو المسیح بن مریم» ( مائده، 17 و 72 )تأکید می‏کند که دلیل کفر کسانی که خدا را همان مسیح دانستند، این بود که حق تعالی را در هویت مسیح منحصر کردند، در حالی که خداوند محصور در شی‏ء نیست. بلکه او مسیح و تمام عالم است.(2)
وی در تفسیر آیه « ممّا خطیئاتهم أغرقوا فأدخلوا نارا فلم یجدوا لهم من دون اللّه أنصارا»(نوح ،25)؛ می‏گوید: « گناهانشان آنان را راه برد و در دریای علم بالله که همان حیرت است غرق شدند. و در آتشی در سرچشمه آب در محمدیین داخل کرده شدند « فلم یجدوا لهم من دون الله أنصارا » پس خداوند خود یارشان بود که تا ابد در او فانی گشتند.»(3)
ابن عربی همچنین در فصوص، همگان را مصیب و مأجور و سعادتمند دانسته است.(4)

4 ـ 5 . حوزه فعالیتهای تجدد مآبی

این حوزه شامل فعالیتهای تفسیری تمام کسانی است که به بهانه تعارض علم و دین یا تعارض احکام حقوقی قرآن با حقوق بشر و نیز در جهت تطبیق قرآن با علوم و اندیشه‏های روز، تفاسیری از آیات ارائه کرده‏اند که در مواردی مستلزم نفی و انکار برخی مسلّمات دینی است. نمونه این تفاسیر، تفسیر الهدایة و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن است که منکر پاره‏ای از احکام و مسلّمات دینی شده است.
نویسنده تفسیر یاد شده درباره روش تفسیری خود گفته است که وجود آفات و احادیث موضوعه در روایات تفسیری باعث شده که وی روش تفسیر قرآن به قرآن را در پیش بگیرد ... تا قرآن خود را تفسیر کند، همچنان که خداوند خبر داده است. و به امری بیرونی جز واقعیت خارجی ـ که قرآن بر آن تطبیق می‏کند ـ نیازمند نباشد.(ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 585)
برخی از تفسیرهای ناروای او عبارتند از:
الف. انکار معجزات پیامبران
نویسنده الهدایة و العرفان درباره معجزه حضرت موسی علیه‏السلام در آیه « و أوحینا إلی موسی إذ استسقاه قومه أن اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتاعشرة عینا » (اعراف، 160) گفته است: « صحیح است که ]بگوییم [حجر نام مکان، موضعی است. و معنای « اضرب بعصاک الحجر » آن است که به آن مکان راهی شو و به آنجا برو. غرض آنکه خداوند، موسی را به موضع آب و چشمه‏های آن رهنمون شد.»(همان، ص 589)
ب . انکار ملائکه، جنّ و شیطان
وی ملائکه را رسولان نظام هستی و عالم سنن الهی دانسته است. سجده فرشتگان به انسان نیز بدین معنا است که جهان هستی در تسخیر انسان است.(همان، ص 593)
نویسنده الهدایة و العرفان در تفسیر خود، به انکار حد سرقت و حد زنا پرداخته و حکم شرعی ربا را تنها در ربای فاحش حرام دانسته است. افزون بر اینها وی دیدگاههای خاصی درباره تعدد زوجات، زکات ومصارف زکات ابراز داشته است.(همان، ص 598 ـ 595)
در کشور ما نیز برخی از افراد تحت تأثیر افکار کمونیستی به برداشتهای انحرافی از قرآن پرداخته‏اند.
استاد مطهری در مقدمه کتاب علل گرایش به مادیگری، بحثی را به ماتریالیسم در ایران اختصاص داده و با ذکر نمونه‏هایی از تفاسیر یکی از گروههای انحرافی معاصر، به نقد دیدگاههای آنان پرداخته است. گروه یاد شده در تفسیر آیه « الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلاة و ممّا رزقناهم ینفقون » (بقره، 3) نوشته‏اند:
« مفسرین، غیب را آنچه که دیدنی نیست، اعم از خداوند یا فرشتگان و... از این قبیل دانسته‏اند ؛ حال آنکه اولاً خداوند و فرشتگان و... غیب نیستند، ثانیا با طرح عنوان متقین، مسأله ایمان به خدا مطرح شده و گذشته است. منظور از غیب معهود در شناخت شده، همان مراحل ابتدایی رشد انقلاب توحیدی و زمان انجام تحولات کمّی است.»(مطهری، مجموعه آثار، ج 1، 465)
گروه یاد شده در تفسیر آیه « و بالآخرة هم یوقنون » (بقره، 4) نیز گفته‏اند:
« اینان به نظام برتر در مرحله شهادت انقلاب یقین دارند و می‏دانند که این موضعگیری‏های خاصّ و این روش انقلابی، سرانجام آنان را به هدف خویش که رسیدن به نظام برتر است، می‏رساند... » (همان، ص 466 ).

5 ـ 5 . حوزه کار خاورشناسان

برخی از خاورشناسان به مقتضای انگیزه‏ها و رویکردهای خاص خود در مطالعات قرآنی، مرتکب پاره‏ای تفسیرهای انحرافی از آیات قرآن شده‏اند. برای نمونه ژاک. بیرک مترجم قرآن به زبان فرانسه، حرمت شرب خمر را مضحک خوانده و درباره تعدد زوجات گفته است: « هرگاه سوره نساء را برای شما تفسیر کنم، برایتان آشکار خواهد شد که این سوره ضدّ تعدد زوجات است. ولی نکته مهمتر ارث زن است که نصف ارث مرد بوده و شهادت زن که پایین‏تر از گواهی مرد است. این امر غیر مقبولی است که در قرآن هست لیکن بایسته است که در واقعیت (خارجی) وجود نداشته باشد.(عزوزی، دراسات فی الاستشراق و مناهجه، ص 18)
خاورشناس معروف گلدزیهر دو منبع داخلی و خارجی برای معارف دینی پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم قائل شده و گفته است:
« تبلیغ پیامبر عربی، تنها آمیزه و گزینشی از معارف و آرای دینی بود که آنها را به برکت ارتباط با عناصر یهودی و مسیحی شناخت. عناصری که از آن‏ها عمیقا متأثر شد و شایسته دید که در ابنای وطن خود، احساس دینی صادقی را بیدار کند. و این تعالیم که از آن عناصر بیگانه اخذ کرد در وجدانش برای شناسایی صبغه‏ای از حیات در گرایشی که خدا آن را می‏خواهد ضروری بود. [ پیامبر ] با این اندیشه‏ها چندان تحت تأثیر قرار گرفت که به اعماق وجودش رسید و آنها را با وحی نیروی تأثیرات خارجی شناخت! پس آن اندیشه‏ها به عقیده بدل گشت که در قلب وی جای گرفت. همچنانکه این تعالیم و آموزه‏ها وحی الهی شمرده می‏شود.»(1) خاورشناس یاد شده در عبارات فوق سرچشمه الهی وحی به پیامبر اسلام را منکر شده و برای معارف الهی پیامبر منابعی بیرونی ( تعلیم از اهل کتاب) و درونی ( احساس عمیق ) قائل شده است.

منابع :

ـ قرآن کریم، ترجمه محمد مهدی فولادوند.
ـ آتش، سلیمان، مکتب تفسیر ارشادی، ترجمه توفیق سبحانی، مرکز نشر دانشگاهی، 1381 ش.
ـ آملی، سید حیدر، جامع الاسرار و منبع الانوار، تحقیق عثمان یحیی و هانری کربن، انیستیتوی ایران و فرانسه، 1347 ش.
ـ ابن عربی، الفتوحات المکیّه، تحقیق عثمان یحیی، مراجعه ابراهیم مذکور، قاهره، 1401 ق.
ـ ابن عربی، فصوص الحکم، باتعلیقات ابوالعلاء عفیفی، دارالکتاب العربی، بیروت.
ـ بابائی، علی اکبر و همکاران، روش‏شناسی تفسیر، قرآن، زیر نظر محمود رجبی، پژوهشکده حوزه و دانشگاه و سازمان مطالعه تدوین کتب علوم انسانی، 1379.
ـ بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به کوشش ابراهیم رمضان، دارالمعرفة، بیروت.
ـ ذهبی، محمد، التفسیر و المفسرون، دار احیاء التراث العربی، دوم: 1396 ق.
ـ رومی، فهد، اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ریاض.
ـ زرقانی، عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، مؤسسة التاریخ العربی، بیروت، 1412ق.
ـ زرکشی، برهان الدّین، البرهان فی علوم القرآن، دارالکتب العلمیّة، بیروت.
ـ سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، تحقیق محمد سالم هاشم، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1421 ق.
ـ شاکر، محمد کاظم، روشهای تأویل قرآن، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم.
ـ شرقاوی، محمد، الاستشراق، دراسات تحلیلیّة تقویمیّة، دارالفکر العربی.
ـ شریف رضی، نهج البلاغه، ترجمه عبدالمحمد آیتی.
ـ شهرستانی، محمد الملل و النحل، به کوشش ابوعبدالله سعید مندوه، مؤسسة الکتب الثقافیّة، 1415 ق.
ـ صدر المتألهین، مفاتیح الغیب، تحقیق محمد خواجوی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
ـ صدوق، محمد، التوحید، تحقیق سید هاشم حسینی تهرانی، جامعه مدرسین، قم.
ـ صدوق، محمد، الخصال، تحقیق علی اکبر غفاری، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
ـ صدوق، محمد، عیون أخبار الرضا علیه‏السلام ، تحقیق سید مهدی حسینی لاجوردی، قم، 1363 ش.
ـ صدوق، محمد، کمال الدین و تمام النعمة، تحقیق علی اکبر غفاری، مکبتة الصدوق، تهران، 1390ق.
ـ صدوق، محمد، معانی الاخبار، تحقیق علی اکبر غفاری، انتشارات اسلامی.
ـ طبرسی، فضل، جوامع الجامع، تحقیق و نشر، دفتر نشر اسلامی، قم.
ـ طبرسی، محمد، الأمالی، تحقیق واحد تحقیقات اسلامی، مؤسسه بعث، دارالشفافه، قم.
ـ طوسی، محمد، التبیان، تصحیح احمد شوقی الامین و احمد حبیب قصیر، مکتبة الامین، نجف اشرف.
ـ ظاهر عاملی، سلیمان، القادیانیّة، تحقیق سید محمد حسن طالقانی، چاپ اول، 1420ق.
ـ عزوزی، حسن، دراسات فی الاستشراق و مناهجه، چاپ اول، 1419 ق.
ـ فهری، سید احمد، پرواز در ملکوت (شرح و تفسیر آداب الصلاة امام خمینی )، مؤسسة تحقیقاتی و انتشاراتی فیض کاشانی، 1373 ش.
ـ قمی، ابوالقاسم، رساله رکنیه، ( مندرج در کتاب قم نامه ) به کوشش سید حسین مدرسی طباطبایی، قم کتابخانه آیة الله مرعشی، 1353.
ـ کشی، اختیار معرفة الرجال، تلخیص : شیخ طوسی، تحقیق سید مهدی رجایی، مؤسسه آل البیت، 1404 ق.
ـ کلینی، محمد، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، دار الکتب الاسلامیه.
ـ کمالی، سید علی، شناخت قرآن، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369 ش.
ـ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، ایران.
ـ مجلسی، محمد باقر، الفوائد الطریفة فی شرح الصحیفة الشریفه، تصحیح : سید مهدی رجائی، اصفهان، کتابخانه علامه مجلسی، 1407 ق.
ـ مجلسی، محمد باقر، مشکوة الانوار، تصحیح : عبدالحسین طالعی، اصفهان، حسینیه عمادزاده، 1412 ق.
ـ مطهری، مرتضی، علل گرایش به مادیگری ( مجموعه آثار ج 1)، انتشارات صدرا.
ـ معرفت، محمد هادی، تفسیر و مفسران، مؤسسة فرهنگی التمهید، چاپ اول، 1380ش.
ـ مفید، محمد، امالی، تحقیق حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری، جامعه مدرسین قم.
ـ مکارم، ناصر، تفسیر به رأی، قم : مطبوعات هدف.
ـ مناهج المستشرقین فی الدراسات العربیّه الاسلامیّة ( مجموعه مقالات )، المنظمة العربیّة و الثقافة العلوم و نکتة التربیة العربی النهیج، 1985 م.
ـ ناصر خسرو، وجه دین، به کوشش ت. اِرانی، انتشارات کاویانی، بی‏جا، بی تا.
ـ نوری، حسینعلی، ایقان، چاپ فرج الله زکی، مصر.
ـ یمن، جعفر، کتاب الکشف، دارالفکر العربی، قاهره.
ـ الاحتجاج، احمد بن علی طبرسی، تحقیق سید محمد باقر خرسان، دار النعمان.

الهوامش

* ـ دانشجوی دروه دکتری علوم قرآن و حدیث، دانشگاه امام صادق علیه‏السلام .
1 ـ امام صادق علیه‏السلام در نامه‏ای مفصّل به جناب مفضّل بن عمر، در این زمینه حقایقی را بیان فرموده‏اند. ر. ک. بصائر الدرجات ص 526 ـ 536 جزء 10، باب 21، حدیث 1 ؛ بحارالانوار، ج 24، ص 286 ـ 298 ؛ همچنین: بیان میرداماد در بحارالانوار، ج 24، ص 299 ـ 300 ؛ بیان علامه مجلسی در مشکوة الانوار، ص 77 ـ 81.
1 ـ برای آشنایی با مبانی و روش تفسیری ابن شهرآشوب، ر. ک . « نگاهی به تفسیر، ابن شهر آشوب » در آینه پژوهش، شماره 81 ( مرداد و شهریور 1382 ) از نگارنده.
1 ـ ر. ک . البرهان، ج 2، ص 154؛ الاتقان، ج 2، ص 351 (نواع 178 )؛ روش‏شناسی تفسیر قرآن، ص 377.
2 ـ به تعبیر علامه مجلسی: « اوّل الالحاد سلوک التأویل من غیر دلیل » بحارالانوار، ج 58، ص 47. نیز : ر. ک . بیان علامه مجلسی در کتاب « الفوائد الطریفة فی شرح الصحیفة الشریفة » ص 118 ـ 121، 152 ـ 156، 259 و 285 ؛ بیان میرزا ابوالقاسم قمی در رساله رکنیه ( مندرج در کتاب قم نامه ) ص 366 ـ 367.
1 ـ البرهان، ج 2، ص 170، پرواز در ملکوت ( شرح و تفسیر آداب الصلاة ) ج 2 ، ص 114 کیهان اندیشه شماره 39 ( مصاحبه با آیة الله جوادی آملی )، ص 12 و 13 ؛ تعلیقات ابوالعلا عفیفی بر فصوص الحکم ( ضمیمه فصوص )، ص 38، 40، 46، 57، 98، 102، 126، 135، 163، 164.
1 ـ و در بیان استناد خود، از تعابیری مانند الدلیل علی ... هو قوله تعالی، هذا معنی قوله، لقوله تعالی یشهد بذالک قوله تعالی و مانند آن برای نمونه ر. ک . جامع الاسرار، ص 12، الفتوحات المکیة، ج 2، ص 178.
2 ـ همان، ص 269 و 268. ر. ک. فصوص الحکم، ص 122 ـ 123، فصّ شعیبی.
1 ـ الفتوحات المکیّة، ج 2، ص 200 ؛ ر . ک . فصوص الحکم، فص یونسی، ص 169.
2ـ فصوص الحکم، فص عیسوی ؛ ر. ک . شرح کاشانی بر عبارات فصوص.
3 ـ فصوص الحکم، فص نوحی، ص 73.
4 ـ همان، فص هودی، ص 114. « فالکلّ مصیب و کل مصیب مأجور و کل مأجور سعید و کل سعید رضی عنه و ان شقی زمانا فی الدار الاخرة ». برای ملاحظه موارد دیگری از تفسیرهای عرفانی ر . ک . مکتب تفسیر ارشادی، سلیمان آتش.
1 ـ العقیدة و الشریعة فی الاسلام، ص 12 به نقل از مناهج المستشرقین ج 1 ، ص 31. برای مطالعه درباره دیدگاههای مستشرقان در باب قرآن ر. ک. الاستشراق، دراسات تحلیلیة تقویمیة.

مقالات مشابه

آسیب‌های مبنایی و روشی قرآنیون در فهم و تفسیر قرآن

نام نشریهپژوهش‌های قرآنی

نام نویسندهزینب طیبی, محمدعلی مهدوی‎راد

نقدی بر کتاب «آسیب شناسی جریان های تفسیری»

نام نشریهآینه پژوهش

نام نویسندهسیدهدایت جلیلی

در حاشیه روشهای تفسیر قرآن کریم

نام نشریهکتابداری

نام نویسندهفضل‌الله شهیدی

آسیب شناسی روایات تفسیری

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهمحمدتقی دیاری بیدگلی

سنجش یک حدیث درباره مدلول حروف مقطه

نام نشریهعلوم حدیث

نام نویسندهسیدکاظم طباطبایی